خاطرات شیدا و مخاطب خاص |
دیشب، یک شب خاطره انگیز بود من و شیـــــــــــــــــــــــــــدا دوتایی باهم، زیر آسمون پر ستاره ی شهر قدم میزدیم!، وای که چقدر ستاره اون بالا بود... چه شب قشنگی، آسمون صاف صاف بود راستی من و شیدا هم اون بالا یک ستاره داریم، یک ستاره ی قشنگ و پر نور، پر نور تر از همه ستاره های آسمون اسمشو هم گذاشتیم "ستاره ی شیــــــــــــدا" من که هر وقت دلم برای شیـــــــــدا تنگ میشه منتظر میشم شب بشه و برم زیر آسمون و دنبال ستاره اش بگردم هرچند دلم برای خودش خیلی تنگه، اما وقتی نمی تونم ببینمش دلم به دیدن ستاره اش خوشه خدایا: کاش همیشه کنارم باشه... کاش وقتی نیست دل آسمون مثل دیشب صاف صاف باشه... کاش اگه نتونستم چند ساعت خودشو ببینم... حداقل دلخوش به ستاره اش باشم... یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب منو می بره ته اون دره اونجا که شبا یکه و تنها تک درخت بید شاد و پر امید می کنه به ناز دستشو دراز که یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوه ش سر یه شاخه ش بشه آویزون
[ شنبه 91/10/30 ] [ 7:23 صبح ] [ مخاطب خاص ]
برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم *** برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی
تقدیم به : پرستوی عشق مخاطب خاص، شیـــــــــــــــدا
[ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 7:43 صبح ] [ مخاطب خاص ]
دلم خیلی گرفته امروز کنارش بودم و اشکهاشو با چشام دیدم کاش چشمام هیچوقت قدرت دیدن نداشت کاش منم مثل پدر بزرگ شیدا بودم کاش چشام هیچ جارو نمیدید وقتی شیدا گریه میکرد دلم خیلی گرفت کاش منم مرده بودم در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست ور نه از دودت جهانی را بسوزانم چو شمع ***
[ چهارشنبه 91/10/27 ] [ 5:14 عصر ] [ مخاطب خاص ]
شیدای عزیزم سلام نامه ات را خواندم نامه که نه، همان وصیت نامه سالهای خردسالی ات را می گویم باور نـــمی کنـــــــــــــی اما اشک دیدگانم را پر کرده است دلم هوای تـــــــــــــــــو را دارد شیدا هوای تــــــــــــــــــــــــــــــــو را دلم میخواست متن زیبایی بنویسم متنی پر از امید پر از شوق وصال تو اما غم و حزنی که وصیت نامه ات را پر نموده بود تمام قلبم را محزون کرده دیگر دستانم به نوشتن نمی روند می خواستم برایت از تمام ثروتم بگویم از تمام داشته های 26 سال زندگی میخواستم برایت بگویم بگویم که من به اندازه همه ی دنیا ثروتمندم بگویم که خانه ام بهترین و زیباترین جای دنیاست زیباترین مناظر را دیده ام و در این دنیا هیچ چیز کم و کسر ندارم میخواستم برایت بگویم برایت بگویم که خانه ام قلب مهربان و زیبای توست می خواستم برایت بگویم که چشمان زیبای تو زیباترین منظره ی تمامی عالم اند که دیده ام می خواستم برایت بگویم تنها دلخوشی ام شنیدن صدایت و بزرگترین آرزویم دیدن دوباره چهره ی زیبای توست میخواستم بگویم وقتی تو را دارم دیگر چیزی نمی خواهم اما نشد که بنویسم نشد شیدا فکر تنهایی امانم را بریده خدایااااا نکند شیدا روزی مرا ترک کند نکند مرا از منزلی که در ان انس گرفته ام، بیرون اندازد خدایا نکند شیدای من دیگر شیدای من نباشد... خدایا اگر در تقدیر چنین نوشته ای آن روز را روز مرگ من قرار بده من دنیایی بی شیدا را نمی خواهم من بدون شیدا اصلا دنیایی نمیخواهم شیدای من، هرگز ترکم مکن، هرگز، تا همیشه ی دنیا برای من بمان، برای عشقمان، برای زیباترین چیزی که در این دنیای زشت وجود دارد بگذار مرگ من تورا از من جدا کند
*** برای تمامی ثروت مخاطب شیدا
اینجا صداهایی است برخاسته از قلب مخاطبی خاص!! [ سه شنبه 91/10/26 ] [ 4:57 عصر ] [ مخاطب خاص ]
دیشب برای شیدا و مخاطب خاص یک شب تلخ و شیرین بود، شیدایی که حالش خوب نبود و مخاطبی که بدتر از شیدا دلش گرفته بود... اما همه ی این تلخی ها شاید شیرین هم بودند! شاید چون شیدا و مخاطب خاصش وسط همه ی اون ناراحتی ها میدونستند یکی هست که به عشق اون یکی تا صبح دلواپس و نگران بوده شاید چون میدونستند یکی با همه ناراحتی که داره، نگران حال اون یکی دیگه هم هست.... اگه از من بپرسن میگم این عشقه... تنها عشق میتونه کاری کنه که با همه ی ناراحتی که داری بازم با تموم وجودت نگران اون یکی باشی... و دیشب مزه ی خاطرات شیدا و مخاطب خاص طعم عشق میداد با اینکه اصلا دوست ندارم دوباره حال شیدا اینطوری بشه اما هرگز دوست ندارم طعم عشق دیشب از یادم بره... شیدا، بدون دوستت دارم ، تا همیشه ی عمرم بخاطر من، سالم بمون [ سه شنبه 91/10/26 ] [ 7:30 صبح ] [ مخاطب خاص ]
|
|