خاطرات شیدا و مخاطب خاص |
امروز صبح باز دوباره دلم خیلی گرفته باز دوباره، مثل دیروز پریروز حرفهایی تو خونه گفتن که اصلا خوشایندم نبود نمیدونم چرا همونارو شیدا هم از صبح تا شب یک جور دیگه تکرار کرد.... به خیال خودش مثلا میخواست منو اذیت کنه... حالم گرفته است... بد جوری... کاش شیدا میتونست بفهمه هیچ چیز به اندازه اون برام ارزش نداره نمیدونم دیشب منم ناراحتش کردم یا نه اما.... شیدای عزیزم منو ببخش ***
به دنبال کلمات بزرگ نمیروم، ساده میگویم این حرفها، این خط ها، این خط خطی ها دلشان برای نوازش نگاهی از جنس دل ،تنگ شده است….
[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 7:25 صبح ] [ مخاطب خاص ]
|
|